کلبه شادی
87/10/26 :: 11:25 صبح
امروز میخوام برات جشن تولد بگیرم.
امروز میخوام دنیا رو برات چراغونی کنم.همه کهکشون ها رو آذین ببندم.
امروز میخوام دلم رو برات غرق نور و شادی کنم.
امروز قشنگترین روز عمره منه عزیزترین عزیزم.
روزی که خدا یکی از فرشته هاش رو به زمین فرستاد برای دل من.
نازنینم: فرشته آسمونی من امروز چه روزیه که تو دلم غوغاست
روز میلاد تو...روز آغاز تو...روز بودن تو...
دلیل بودن من سالگرد آغاز بودنت مبارک!
87/10/26 :: 11:25 صبح
میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم
از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم
من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون
چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون
به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم
هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم
تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم
اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم
87/10/26 :: 11:24 صبح
میدونی چرا فقط یک شمع رو کیک تولدت گذاشتم؟
چون تکی...یک دونه ای...چون مثل و مانندت رو ندیدم.
تکی...به اون خدا تکی عزیز قشنگم
87/10/26 :: 11:23 صبح
تولدت مبارک عزیز مهربونم.عزیز خوبم.تویی که دیگه مثلت رو ندیدم و نخواهم دید.
شب های قشنگ مهر مهتابی شد،
پروانه پس از تولد زیبایت،
تا آخر عمر غرق بیتابی شد.
87/10/26 :: 11:8 صبح
منظومه شمسی
بابا مرا خورشید می نامد
هم نام مامان خودش خورشید
مامان به من ناهید می گوید
هم نام مامان خودش ناهید
من زهره هستم، خواهرم اما
می گفت دیشب : "ماه تابانم"
خورشید و ماه و زهره یا ناهید
آخرکه هستم من نمی دانم
وقتی که دیشب عمه ی پروین
پرسید از این که چیست نام من
بی حوصله گفتم که مجموعا
منظومه شمسی ست نام من
خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
:: کل بازدیدها ::
8306
:: بازدید امروز ::
12
:: بازدید دیروز ::
16
:: درباره خودم ::
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::