سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلبه شادی


87/10/26 ::  12:37 عصر

 

خرگوش من چه نازه

خرگوش من چه نازه گوشاش چقدر درازه

موهاش سفید و نرمه مثل بخاری گرمه

دستاشو پیش میآره رو همدیگه میزاره

چون ناخونش درازه به پنجولاش مینازه

میخوره برگ کاهو میدوه مثل آهو

اصلاٌ صدا نداره به هیشکی کار نداره



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده : فهیمه طالبی

    87/10/26 ::  12:35 عصر

    منظومه شمسی

    بابا مرا خورشید می نامد

    هم نام مامان خودش خورشید

    مامان به من ناهید می گوید

    هم نام مامان خودش ناهید

     

    من زهره هستم، خواهرم اما

    می گفت دیشب : "ماه تابانم"

    خورشید و ماه و زهره یا ناهید

    آخرکه هستم من نمی دانم

     

    وقتی که دیشب عمه ی پروین

    پرسید از این که چیست نام من

    بی حوصله گفتم که مجموعا

    منظومه شمسی ست نام من

     

     



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده : فهیمه طالبی

    87/10/26 ::  12:34 عصر

    میدونی چرا فقط یک شمع رو کیک تولدت گذاشتم؟

    چون تکی...یک دونه ای...چون مثل و مانندت رو ندیدم.

    تکی...به اون خدا تکی عزیز قشنگم



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده : فهیمه طالبی

    87/10/26 ::  12:34 عصر

    تولدت مبارک عزیز مهربونم.عزیز خوبم.تویی که دیگه مثلت رو ندیدم و نخواهم دید.

    لبخند زدی و آسمان آبی شد،

    شب های قشنگ مهر مهتابی شد،

    پروانه پس از تولد زیبایت،

    تا آخر عمر غرق بیتابی شد.



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده : فهیمه طالبی

    87/10/26 ::  12:33 عصر

     

     هم نفس ، هم صدا ، هم دل:

    نیمه وجود من.پاره وجودم.

    طراوت باران را در نگاه تو یافتم و گرمی خورشید را در دستان تو.

    ای زلال تر از آب،نجابت نگاهت را کجا می توان یافت؟

     صداقت کلامت آوایی ایست بس زیباتر از آواز قناری.

    طنین دلنشین صدای تو دلم را نو میکند.دوست دارم پلک بر هم گذارم

    تا همه وجودم را ارتعاش حنجره ات بلرزاند.

    وجودت چون اقیانوسی آرام است که مرا در خود غرق میکند.

    و من مدهوش امواج نوازش تو.

    مرا در خود غرق کن میخواهم در تو گم شوم،محو شوم.

    مرا با خود ببر به دنیایی که در آن جز عشق نباشد.

    مرا با خود به بینهایت ببر.به بی وزنی به بی رنگی

    زمان و مکان را در هم شکن دستانم را بگیر،میخواهم به اعماق وجودت

    سفر کنم.میخوام تو را جستجو کنم و خود را در تو بیابم. 

     نازنین بی همتای من:عزیز بی مانند من:

    امروز بهانه ایست برای فریاد کردن تو.امروز بهانه است برای دیدن تو

    امروز بهانه ایست که باز تو را در صفحه سپید قلبم نقاشی کنم.

    امروز باز حقانیت و نجابتت را فریاد خواهم کرد.

    امروز باز صداقت و پاکیت را فریاد میکنم.

    امروز بلند تر از هر زمان خواهم گفت:

    تا هستم تا نفس میکشم یار و یاورت خواهم ماند.



  • کلمات کلیدی :
  • نویسنده : فهیمه طالبی

       1   2   3   4      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    خانه
    پارسی بلاگ
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 

    :: کل بازدیدها :: 
    8283


    :: بازدید امروز :: 
    5


    :: بازدید دیروز :: 
    20


    :: درباره خودم ::


    :: لینک به وبلاگ :: 

    کلبه شادی

    :: اشتراک در خبرنامه ::

     

    :: مطالب بایگانی شده ::

    آذر 1387
    دی 1387